آب را گل نکنید در فرو دست انگار طفلها منتظرند یا که در خیمه دور خون ز پر می شویند یا در آن خطه نور کوزه ای پر می گردد آب را گل نکنید شاید این آب روان پر کند مشک علمدار جوان دست سقایی شاید مشک تفدیده فرو برده در آب مردم اهل ولا چه صفایی دارند کامهاشان عطشان دیده ها بارانیست بی گمان پای خیام آنها ردی از پای خداست ماهتاب آنجا گوشه ای کز کرده بی گمان در دل آنها یادها یاد خداست بی گمان سرخ سرخ است چو خون غنچه ای پر پر شد اهل دل با خبرند مردمان سر رود سنگدل ، بی رحم اند که گلش کردند زود لیک ما نیز آب را گل نکنیم
قدیما خیلیا بودن که دنبال تو بودن
ولی این روزها اگه کسی هم دم از امام زمان می زنه
یا مشکلات زندگی بهش فشار آورده و دنبال رفع حوائج خودشه
و یا امام زمان دکانی شده برای کاسبیش
یعنی بعضیا اگه یک شونصدم انقدری که دنبال یارانه می دوند دنبال تو بودند حتما تو را دیده بودند!!!
کجا رفتن قدیمیا که چله می گرفتن تا فقط ببیننت
فقط ببینت!
افطار عاشقان تو دیدار روی توست
شهدی از این رطب به لب روزه دار کن
الان
درست همین لحظات
دو برادر داغدار
از دفن پدر می آیند
و شاید همین خرابه است
که از آن صدای پیرمرد نابینایی به گوش می رسد
چه دلخراش است!
و چه جانسوز!
-تو که میدانستی جز تو کسی را ندارم!
پس چرا دو شب است که مرا فراموش کرده ای؟؟؟
من شش چیز را در شش جاى قرار دادم
ولى مردم آن ها را در شش جاى دیگر طلب میکنند
و هرگز به آن نمیرسند:
1- من علم را در گرسنگى قرار دادم ولى مردم آنرا در سیرى دنبال میکنند
2- من عزت را در نماز شب قرار دادم ولى مردم آنرا در دستگاه سلاطین دنبال میکنند
3- من ثروت را در قناعت قرار دادم ولى مردم آنرا در کثرت مال دنبال میکنند
4- من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ولى مردم آنرا در قیل و قال دنبال میکنند 5
- من بلند مرتبگى را در تواضع قرارا دادم ولى مردم آنرا در تکبر دنبال میکنند
6- من راحتى را در بهشت قرار دادم ولى مردم آنرا در دنیا طلب میکنند
و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب